دوره‌ کارشناسی، دوره ای خاص در زندگی هر دانشجو

دوره کارشناسی دوره ای خاص

دوره‌ کارشناسی، دوره‌ای خاص در زندگی هر دانشجو، شاید بپرسید به چه علت خاص؟!

انسان در سنین ۱۸ تا ۳۰ سال، جوانی پر شور و با انرژی و مستعد یادگیری علوم مختلف می‌باشد و بالطبع دانشگاه هم که یکی از مراکز کسب علم است؛ با در نظر گرفتن این موارد می‌توان از دوره‌ی کارشناسی به عنوان دوره طلایی یاد کرد.

حال ما با این دوره طلایی چکار می‌کنیم؟

روشن هست برای رسیدن به هدف مشخص باید مسیری سنجیده را طی کنیم، اهداف بسته به نحوه پرداختن آن متفاوت می‌باشند که در این نوشته به آن نمی‌پردازیم؛ ولی مسیر افراد را کم و بیش می‌توان در چند سطر از این نوشته محصور کرد.

دسته اول:

دسته اول دانشجویانی هستند که برای درس خواندن پا به عرصه دانشگاه گذاشتند و علاقمند به یادگیری دروس رشته خود هستند، این افراد نیز به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ عده‌ای از آنها پس از فارغ التحصیلی مشکل اشتغال نخواهند داشت.اما متأسفانه دانشجویانی دیگری هستند که با وجود اینکه اهل مطالعه اند ولی بررسی درستی از شرایط ندارند و تنها تصور میکنند صرفا با پاس کردن دروس و گرفتن مدرک با معدل بالا میتوانند به کار درخور زحمتشان دست یابند، اما کاملا در اشتباهند و زمانی به این موضوع دست می‌یابند که زمان زیادی را از دست داده اند.

سفارش من به این افراد این هست که حتما درخصوص رشته و مشاغلی که میتوان با مدرک خود وارد بازار کار شوند، اطلاعات لازم را کسب کنند و متناسب با شغل انتخابی شان مهارتی را فرا گیرند  که دست بر قضا شاید این مهارت ها در دانشگاه آموزش داده نشوند یا به صورت ناقص آموزش داده شوند، این شمایید که باید با پیگیری و تلاش مهارت خودتان را بالا ببرید. البته مطالب برای این افراد بسیار هست که میتوانند از افراد موفق و یا اساتید برجسته رشته خود سوال کنند.

دسته دوم:

دسته دوم دانشجویانی هستند که برای فرار از شرایط خاصی (مثل فرار از سربازی یا فرار از خانواده یا فرار از کار یا … ) به دانشگاه آمده‌اند و غیر از این دلیل، هدف و برنامه‌ی خاصی ندارند، متاسفانه این گروه انتخاب درستی نکرده‌اند و بهتر است با شرایط حاکم مقابله یا مدارا کنند، چراکه فرار هیچ دردی را از آن ها دوا نمیکند و حتی بر مشکلاتشان می‌افزاید.

دسته سوم:

و بلاخره دسته آخر (البته طبق نظر بنده) گروهی هستند که برنامه خاصی برای زندگی خود ندارند و تنها به این خاطر به دانشگاه آمده‌اند که فعل دیگری برای انجام دادن به ذهنشان خطور نمیکند.

 این افراد یا دچار نا امیدی شده اند یا بسیار کم اراده هستند اگر کسی را میشناسید که اینطور هست حتما کمکش کنید و حتی پیشنهاد مراجعه به مشاور بدهید.

بنده در این متن تلاش کردم برادرانه مواردی که باید یک جوان در ابتدای مسیر پر فراز و نشیب زندگی خود بشنود را بیان کنم تا ان شاء الله بتواند قبل از آنکه خیلی دیر بشود، به فکر راه و چاهی باشید.

اگر شما هم موردی یا پیشنهادی دارید که به نظرتان باید گفته شود حتما در قسمت نظرات بیان کنید تا همه از آن بهره‌مند شویم.

دیگر نوشته‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *